سه قلعه سرزمین خوبان

با نگاهی به زیرساخت ها ، فرهنگ عامه ، اولین ها وچهره های ماندگار شهر سه قلعه

سه قلعه سرزمین خوبان

با نگاهی به زیرساخت ها ، فرهنگ عامه ، اولین ها وچهره های ماندگار شهر سه قلعه

سه قلعه سرزمین خوبان

سه قلعه : شهری تاریخی در استان خراسان جنوبی « 125کیلومتری بیرجند »
جمعیت : بالغ بر 5000نفر
پیشینه : انبارغله منطقه

شهرت :
- کویر بکر،زیبا و دل انگیز
- آسمانی تاریک و استاندارد برای رصد ستارگان « تاریک ترین آسمان ایران وپنجمین آسمان تاریک دنیا »
- سنگ های قیمتی
- معادن بنتونیت

----------------------------------------------

استفاده ازمطالب وبلاگ : فقط با ذکرمنبع یعنی «سه قلعه ، سرزمین خوبان »

ارتباط با مدیر وبلاگ ( محمدحسین اشرف زاده )
ایمیل : ashrafzadeh32@gmail.com
اینستاگرام : seghaleh _ ashrafzadeh

بایگانی

علاقه مندان به رصد آسمان با تلسکوپ و عکاسی نجومی چهارشنبه ۹مرداد و پنجشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۸۷ در منطقه کویری اطراف شهر سه قلعه استان خراسان جنوبی بار دیگر به تماشا و ثبت دیدنیهای شگفت آُسمان پرداختند.

نظر برای فعالیت گروههای مختلف (عکاسی نجومی، رصد اجرام ژرف آسمان، آلودگی نوری و …) صورت پذیرفت و همه در انتظار مشاهده میدان ورودی شهر سه قلعه که با مهتابیهایی به شکل مولکول مارپیچی DNA طراحی شده است (و الحق که چقدر در آلودگی نوری شهر تاثیر بسزایی دارد!!!) چشم به جاده دوختیم. پیچ و خمهای جاده تربت حیدریه و بخشی از دشت گناباد را که پشت سر گذاشتیم برای استراحتی کوتاه در میدانی با صفا در شهر کویری بجستان توقف کردیم و از خنکای سایه های درختان سر به فلک کشیده میدان به همراه سایر مسافران تابستانی حض بردیم.

پمپ بنزین ابتدای شهر آیَسْک نوید بخش کیلومترهای پایانی سفر بود. در روستای دوحصاران که آخرین نقطه قبل از رسیدن به سه قلعه می باشد، شور و حال خاصی وجود داشت. مراسم ازدواج دو تن از جوانان شهر رنگ و روی جاده را نیز دگرگون کرده بود. کودکی با صفا و صمیمت در حالیکه یک سینی شکلات در دست داشت اتوبوس را متوقف کرد و با شکلاتهایش کام ما را شیرین نمود.

جنب و جوشی در بین مسافران کویر به راه افتاده بود. در گروه نجوم آماتوری آسمان توس هیچ چیز به اندازه نام سه قلعه دلنشین نیست. سه قلعه یعنی یک دنیا صفا و صمیمت، یعنی یک زمین پر از مهر که در نگاه های تک تک ساکنانش موج می زند، یعنی یک آسمان پر از ستاره که می توان M33 را از حیاط منزل اهالیش با چشم غیر مسلح دید. یعنی انسانهایی که هنوز با خدا معامله می کنند و از های و هوی بازار رقابت بر سر بیشتر داشتن و فخر فروختن کناره گرفته اند. یادمان باشد با اینان چنان باشیم که آنها با ما هستند و از نارو زدن به آنها در خود احساس غرور نکنیم!!!

مدرسه شبانه روزی سه قلعه مثل همیشه توقفگاه ما در این شهر کویری بود. آبی به سر و صورت زدیم و غبار راه از تن شستیم. وسایل را پیاده کردیم تا با اتوبوس شهر سه قلعه به سمت کویر به راه بیفتیم. پچ پچ برگزارکنندگان برنامه رصدی توجه شرکت کنندگان را به خود جلب کرد. تصمیم عوض شد. راننده اتوبوس سه قلعه می بایست ساعت ۷ صبح روز بعد در شهر می بود و این یعنی جدا شدن از زمین زیبای کویر آن هم در ساعات اولیه روز که خود داستانی روحنواز دارد. چگونه می توانستیم از آسمان زیبای کویر بهره ببریم ولی زمین رؤیایی آن را با آنهمه زیبایی که در چند قدمی ما وجود داشت رها کنیم. مشورتها به نتیجه رسید. قرار شد که با همان اتوبوس که از مشهد به سه قلعه آمده بودیم به طرف کویر رؤیایی منطقه حرکت کنیم، بی خبر از آنچه کمی بعد در پیش رو داشتیم.

دوباره وسایل را در اتوبوس قرار دادیم و مدرسه را ترک گفتیم. در شهر عده ای از شرکت کنندگان در کارگاه های نجوم چشم انتظار ما بودند تا شبی را در کنار هم با تماشای زیبایی های آسمان به صبح برسانیم. دیدن سه تن از دوستان آسمان توسیمان که روز قبل برای برپایی کارگاههای نجوم آماتوری به یاری گروه نجوم کانون امام علی (ع) سه قلعه شتافته بودند، شادی ما را فزونی بخشید. آقای مختاری، راهنمای مهربان ما که کویر را بهتر از کف دستش می شناسد و با وجب به وجب منطقه آشنایی کامل دارد به همراه فرزند کوچکش، محمد، در صندلی جلوی اتوبوس جای گرفتند. اتوبوسی که تاکنون در کویری چنین راه نپیموده بود.

ساعتی قبل از غروب خورشید از شهر خارج شدیم. تکانهای اتوبوس نشان از ورود به جاده خاکی منتهی به دل کویر را می داد. کم کم گرد و خاک از تمامی منافذ اتوبوس وارد فضای درونی شد و رفته رفته به شدت آن افزوده گشت. باز کردن پنجره ها از طرف راننده قدغن شد که البته دلیلی منطقی داشت. هوای داخل بسیار سنگین و غبار آلود شده بود. نفس کشیدن به سختی صورت می پذیرفت و صدای سرفه های مسافران کم کم بیشتر می شد. صورتهایی که تنها چشمان سرخ آنها بیرون از فیلترهای سفید کاغذی قابل تشخیص بودند، با امیدِ رسیدن به میعادگاه هیچ اعتراضی را نسبت به اوضاع نشان نمی دادند. در سفرهای قبلی با اتوبوس شهر سه قلعه وارد کویر می شدیم که برای مسافرتهای کویری بهینه شده بود و گرد و خاک جاده برای مسافران چندان آزاردهنده نبود. اما اتوبوس کولر داری که ما را از مشهد به سه قلعه رسانده بود نمی دانست که با ورود به جاده خاکی کویر، دریچه های کولر به جای هوا خنک، گرد و غبار را به مسافران تحویل خواهند داد. پنجره های بسته، کولرهای خاموش، هوای نسبتا گرم و گرد و خاک فراوان. تنهای خسته مسافران را چه چیزی جز وسوسه دیدار آسمان واقعی می تواند به ادامه راه وادار کند؟

شاید هیچگاه نقش ترمز اتوبوس برای ما اینقدر مهم نبود! به میان دق رسیده بودیم و نمی دانستیم چگونه خود را به هوای آزاد و پاک بیرن برسانیم. خورشید غروب کرده بود و نسیمی می وزید. روشنایی شفق برای استقرار تلسکوپها و چادر تدارکات کافی بود. گروهها در موقعیتهای مناسب جای گرفتند. عده ای که نخستین بار به دیدن این سرزمین آمده بودند، آنقدر از ما دور شدند که مجبور شدیم برای بازگرداندن آنها، به سویشان پیک روانه کنیم، زیرا در تاریکی شباهنگام و بدون نور ماه و نیز بدون داشتن جهت دقیق جغرافیایی آنها، به هیچ روی نمی توانستیم ایشان را بیابیم.

سرانجام شب شد و ستارگان یکایک به رخنمایی پرداختند. صدای رصدگران که مشغول یافتن اجرام غیر ستاره ای بسیار کم فروغ بودند، صدای شاتر دوربینهای عکاسان نجومی و گه گاه پرتوی سبزرنگ اشاره گر لیزری زیر گروه آلودگی نوری و چراغهای قرمز رنگی که برای روشنایی محیط مورد استفاده قرار می گرفتند همه ی های و هوی زمین را شکل می داد. چقدر آرامش زیاد بود. حتی خوابیدن در زیر آن آسمان پر برکت و خیال سفر به یکایک اجرام سماوی خالی از لطف نبود.

نیمه های شب بسته های شام به دستمان رسید. ساندویچ خوراک مرغ به همراه مخلفات مربوطه که در یخچال جاسازی شده و هنوز سرد و سالم بودند. شاید هیچگاه مرغی به این خوشمزگی نخورده بودیم. البته عجب مرغ با برکتی!

روشنایی زود هنگام صبحگاهی یک روز تابستانی با مشاهده هلال پایان ماه رجب آخرین پرده از نمایشی بود که آسمان کویر برای ما تدارک دیده بود.

وسایل را جمع کردیم. قرار شد صبحانه را در ریگزار نزدیک رصدگاه بخوریم که پنچری یکی از لاستیکهای اتوبوس تصمیم ما را تغییر داد. صبحانه را که خوردیم راننده خونگرم اتوبوس با دستانی روغنی و لباسی خاکی در حالیکه مشغول تمیز کردن دست و لباس خود بود از پشت اتوبوس بیرون آمد. چند عکس یادگاری گرفتیم و وسایل را در اتوبوس قرار دادیم.

بخش بعدی سفر دیدار از بهشتی بود که تنها دوستداران کویر قدر آن را می دانند. تپه های شنی که مانند تصویری فریز شده از موجهای دریا ما را به غلت زدن در درون خود فرا می خواندند.

به ابتدای محدوده تپه ها که رسیدیم کفشها را در آوردیم و با پای برهنه گام بر یکی از حیرت انگیزترین عرصه های طبیعی نهادیم. خنکی زیر لایه بیرونی ریگها چه لذت بخش بود و چه خوب خستگی را از تن ما می زدود. چنان از شیب تند تپه ها بالا می رفتیم که انگار نه انگار دیشب را تا به صبح بیدار مانده بودیم و روز قبل را هم از صبح تا غروب راه پیموده بودیم. شاید همه می دانستند که سفر بعدی به این دیار ممکن است سال آینده باشد و شاید برخی نتوانند باز به دیدار این همه زیبایی بیایند. تا توانستیم در دل خاکها غلت زدیم و از بالای تپه ها به پایین پریدیم و در آغوش مهربان رملها جای گرفتیم.

آهسته آهسته ارتفاع خورشید بیشتر می شد و به گرمی هوا افزوده می گشت. زمان دل کندن از تپه ها و چشم اندازهای حیرت انگیز کویر بود. بالاخره مارمولکها، شترها و بچه هایشان که از دیدن این میهمانان ناخوانده حیرت زده شده بودند می توانستند به زندگی آرام خود بازگردند.

به سمت اتوبوس به راه افتادیم و با نوشیدن شربت خنک ترکیبی آبلیمو-گلاب-خاکشیر آقای دکتر اخلاقی دعای خیر خود را بدرقه ایشان نمودیم. واقعا که عجب چسبید!

بازهم گرد و غبار راه ما را تا رسیدن به جاده آسفالت شهر سه قلعه همراهی کرد. این بار با تمام وجود این خاک پاک را تنفس کردیم و خوشحال بودیم که با خود مقداری از آن را به تحفه خواهیم آورد. در سه قلعه از دوستانمان جدا شدیم. کارگاه آنها جمعه به پایان می رسید و یکایک ما آرزو کردیم که جای آنها بودیم تا بیشتر در میان این مردم و این سرزمین می ماندیم.

حوالی ظهر به شهرستان فردوس رسیدیم. در رستورانی که تازه افتتاح شده بود ناهار خوردیم. در این بین مکالمه یکی از مسؤولین برگزاری برنامه، نوید بخش بازدید از خانه ای جذاب در باغستان فردوس بود. به سوی باغستان به راه افتادیم و در مقابل منزلی با نمایی از کاهگل که به شیوه ای سنتی ساخته شده بود توقف کردیم. پس از سلام و احوالپرسی با مرد مهربان و مسنی که تدارک بازدید ما از آن منزل را دیده بود وارد خانه شدیم. شاید همه ما آرزو کردیم که چنین خانه ای می داشتیم نه به خاطر وجود استخر و سونا و جکوزی و نه به خاطر آشپزخانه Open و MDF و سیستم گرمایش از کف و …، بلکه به خاطر نمایی ساده که با چیره دستی با کاهگل لایه نشانی شده بود و راه پله های چوبی تمیزی که به طبقه بالا ختم می شد، اتاقهایی که با شیوه ی نوین و به سبک قدیمی ساخته شده بود و تزئیناتی قدیمی که در طاقچه های خانه به چشم می خورد. در گوشه ای از حیات یک تنور گلی که به نظر فعال هم می رسید خبر از نانهای محلی داغ و تازه می داد. اما ما تازه ناهار خورده بودیم. گلهای درون حیات با صفای منزل نشان از طراوتی خاص به ویژه هنگام غروب داشت. کاش می توانستیم بمانیم و دم غروب حیاط را آب پاشی کنیم و فرشی کهنه روی ایوان بیندازیم. چای بخوریم و انار دانه کنیم و خدای را به خاطر نعمت سلامتی، امنیت و آرامش شکر گوییم.

سینی شربت سکنجبین با یخ و قاشقهایی که پس از مدتی صدای به هم خوردن شربت را در آوردند آخرین خاطره سفر نجومیمان به کویر خراسان جنوبی بود. به جاده زدیم و به جز یکی دو توقف کوتاه یک نفس به سوی مشهد راندیم. حدود ساعت ۲۲:۳۰ پنجشنبه ۱۰ اَمرداد ۱۳۸۷ بود که با سر و رویی خاکی در مقابل در شرقی دانشگاه فردوسی پیاده شدیم. پدر و مادرهایی که منتظر فرزندانشان بودند با بیان تشکر و خسته نباشید یکی یکی فضای جلوی دانشگاه را ترک کردند. ما ماندیم و خاطره خوش دیگری از سفر به سه قلعه. خداوند را شکر گفتیم که سفر ما را به سلامت به پایان رساند و از او خواستیم ما را همواره مورد لطف و عنایات خویش قرار دهد. برای همه دوستانمان در سه قلعه دعا کردیم و صمیمانه ترین سپاسهای خود را با شهابهای بارش برساوشی به سویشان روانه داشتیم. خداوند یار و یاورشان باشد.

گزارش: محمد مهدی مطیعی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۲۶
محمدحسین اشرف زاده

02

شهر سه قلعه (واقع در استان خراسان جنوبی) از سمت جنوب غربی به کویر مرکزی ایران متصل است و در سال‌های اخیر به عنوان یکی از سایت‌های گردشگری نجومی در سطح جهان مطرح شده است.

15gqtdcgkrbaceks0

کویر سه قلعه در فاصله ۳۰ کیلومتری شهر سه قلعه واقع است و به گفته متخصصین دارای پنجمین آسمان تاریک دنیا است که این تاریکی بی‌انتها آن را به یکی از بهترین مناطق برای رصدهای نجومی و لذت بردن از آسمان شب تبدیل کرده است.

download

در واقع قرار گرفتن این مکان در فضای دشت و برخورداری از عنصر تاریکی محض دو ویژگی منحصر به فرد سه قلعه برای رصد ستارگان است.

شگفتی آسمان این کویر بکر و دست نخورده به حدی است که امکان رصد ستارگان و سیاره های زحل و زهره در فصول بهار و تابستان با چشم غیر مسلح امکان پذیر است و هر مخاطبی را متوجه آفرینش بی عیب و نقص هستی کرده و ناخودآگاه زمینه تعظیم انسان در برابر خداوند را فراهم می‌آورد.

f2d20b25-7cef-4f00-9c06-04b22ec32937

شهر سه قلعه دارای امکانات مناسبی برای اسکان طبیعت گردان عاشق نجوم است که باعث افزایش گردشگری به این ناحیه شده است.

مطمئنا سفر به این منطقه و دیدن عظمت و منظره آسمان شب و زیبایی‌های کویر تجربه‌ای فراموش نشدنی خواهد بود.                                                                                      

                                                                                نوشته:حسین باقری

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۲۹
محمدحسین اشرف زاده

رصدگاه سه قلعه در اردیبهشت سال 1388 و در حاشیه نهمین رقابت رصدی مسیه، با در نظر گرفتن پتانسیل‌های منطقه از جمله دارا بودن پنجمین آسمان تاریک در جهان، دوری از منابع آلودگی نوری، وجود جاذبه کویر و امنیت منطقه و به منظور توسعه گردشگری نجومی و سازماندهی فضایی مناسب برای منجمان و گردشگران علاقه‌مند، احداث و افتتاح شد.
نخستین سایت ویژه گردشگری نجومی در قلب یکی از زیباترین کویرهای ایران، کویر سه قلعه، واقع شده و با توجه به تعداد شب‌های صاف بسیار در آن، می‌توان رصدگاه سه قلعه را بهشتی برای گردشگران نجومی و مشتاقان رصد اجرام آسمان شب دانست. 
در حال حاضر این منطقه تبدیل به یکی از مقاصد گردشگری نجومی در ایران شده است و به طور متوسط در هشت ماه اول سال هر ماه 2 الی سه تور از منطقه بازدید می‌کنند. 
طرح رصدگاه به این صورت بوده است  که در فاز نخست، تسطیح محیط رصدگاه، احداث جاده خاکی از شهر سه قلعه تا رصدگاه به طول 37 کیلومتر، احداث سکوی نجومی و سرویس بهداشتی سیار صورت گرفته و احداث امکانات ضروری مانند رصدخانه، هتل، رستوران و به طور کلی توسعه رصدگاه، در مراحل بعدی در دستور کار قرار گرفته است.
از مهم‌ترین برنامه‌های برگزار شده در این رصدگاه، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
1. نهمین رقابت رصدی مسیه/ اردیبهشت 1388
2. پنجمین رقابت منطقه‌ای صوفی خراسان/ شهریور 1388
3. دهمین رقابت رصدی مسیه/ اردیبهشت 1390
 در حال حاضر با گذشت شش سال از احداث رصدگاه و با اعلام درخواست‌های مکرر بخشداری سه قلعه از مسوولان برای اختصاص اعتبارات لازم و همچنین وجود طرح رصدگاه، که توسط هسته نجوم خراسان جنوبی تهیه شده است، اخیرافرمانداری سرایان ضمن تخصیص اعتبارات لازم برای رصدگاه در سال 94،جشن بزرگ خانوادگی رصد ستارگان با حضور4000نفری مردم را در 94/2/31 در رصدگاه سه قلعه برگزارنمود.
هم اکنون رصدگاه پذیرای گردشگرانی از منطقه شرق و همین طور سایر  نقاط کشور وحتی جهان است. امیدواریم با توجه به پتانسیل‌های این منطقه که در واقع یکی از نقاط بکر ایران به شمار می‌رود این مهم هم چنان مورد توجه مسوولان و سرمایه‌گزاران قرار گیرد.


                                                                  *پریسا بیکی*کارشناس ارشد برنامه‌ریزی توریسم 


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۰۲
محمدحسین اشرف زاده

 این لباس که به جز سه قلعه در برخی نقاط خراسان نیز در حال حاضر رواج دارد بدین شکل بود که مردان در تابستان و هنگام اعتدال هوا پیراهنی معروف به چهل تیرز را می پوشیدند که جنس آن از کرباس و سفید رنگ و بلندی آن تا سر زانو و پایین پیراهن گشاد و حالت کلوشه داشت به گونه ای که چین های آن روی همدیگر قرار می گرفت و روی پیراهن، جلیقه ای به رنگ مشکی می پوشیدند.شلوار هم از همان جنس کرباس سفید و گشاد بود که در ناحیه مچ پا تنگ می شد و به تنبون اوغونی معروف بود.سربند مردان همان دستار یا مندیلبود که در هنگام بستن به سر، حدود 35 تا 40 سانتی متر آن را در سمت چپ آویزان می کردند (تحت الحنک) در برخی مواقع مثل سرما و گرما و جلوگیری از گرد و خاک از تحت الحنک استفاده می شد.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۱۳
محمدحسین اشرف زاده

فرزند:حسن

متولد:1313(سه قلعه)

شغل:دامپروری

مهارت:60 سال نوازندگی ساز سرنا

سبک کار:رقص محلی(جکه)

اولین جرقه:استاد حسین داروغه نوجوانی بیش نبود که برای کار ، راهی نیشابورشد و دیدن حال وهوای مجالس عروسی ،سفره خانه های سنتی و هنرمندی نوازندگان  آن روزهای نیشابور، وی را شیفته هنرموسیقی و نوازندگی کرد. وی پس از بازگشت به سه قلعه مختصرتجربه اش از سفر به نیشابور را هنگام چرای گوسفندانش بارها وبارها ،با نی لبکی ساده عملی کرد.

وی در 15 سالگی اولین ساز را از استاد برات خریداری نمود وبدون بهره گیری از محضر هر گونه استادی ،روزها وماه های متمادی ،با آن تمرین وممارست نمود وبه تدریج هنر وی شهره خاص وعام گردیدو بدون دریافت حق الزحمه ای ، نوای محلی او  همراه با لباس محلی سه قلعه(چهل تیزر ، شلوار اوغونی و...)حدود 7 سال چاشنی مجالس عروسی وختنه سوری آن زمان سه قلعه گردید. وی به عنوان نمونه ازمجلس عروسی شادروان سیدهاشم هاشمی و آقای محمد راد نام می برد که تا سحرگاهان صدای ساز او در سه قلعه آن زمان ودیگرمناطق هم جوار طنین اندازبود.

علاقه واشتیاق وصف ناپذیر حسین داروغه به فراگیری موسیقی محلی وی را بر آن داشت تا سازهای مختلفی راخریداری وامتحان نماید به عنوان مثال: از مرحوم پهلوان ،سازی راخریداری نمود اما آن ساز راحرفه ای ندانست و به منظورخرید ساز برادرش اسماعیل داروغه برای بار دیگر روانه نیشابور شد وسال های سال با آن ساز ، شادی بخش بزم مردم سه قلعه بود.وی مدتی بعد ساز مرحوم حسین جعفر(ازخاندان حنفی) را به صورت امانت دراختیار گرفت ودرنهایت روانه بسطاق شد و ساز علی میرخان رابه مبلغ 20 تومان(بیست تک تومانی) برای خویش خریداری نمود ودر حال حاضر قریب به 40 سال است که ساز معروف علی میرخان را دراختیار دارد.

وی سازفعلی خویش را که از علی میرخان خریده،بسیارحرفه ای وکامل می داند وامیدوار است که همچنان حیاتش باقی باشد تا درمراسم ملی ومحلی شهر ودیگرمناطق همجوار برای مردم بنوازد.

حسین داروغه ضمن اشاره به سالم بودن فضای مراسم شادی آن زمان مردم سه قلعه وحساسیت فوق العاده وی به نوع سبک موسیقی وپرهیز از اختلاط زن و مرد ،از وضعیت فعلی برگزاری برخی مراسم های عروسی انتقاد کرده و می گوید :بهتراست مردم اخلاقیات را زیرپا نگذارندو حدود شرعی ودینی را در این گونه مراسم ها رعایت کنند.

استاد داروغه درباره پیشینه رقص محلی سه قلعه (مشهوربه جکه) نیزمی گوید:درسال های خیلی دور شخصی به نام غلامحسن محمد رمضان با کوبیدن آرام به تین و همزمان زمزمه کردن با دهان ، این سبک رقص محلی را در سه قلعه رونق داد ومن با الگوگرفتن از وی ، موسیقی جکه را نواختم.

حسین داروغه بسیارخوشحال است که درحال حاضر نیز جوانان نسل حاضر سه قلعه همانندمحمد تیموری به فراگیری علم موسیقی پرداخته اند واظهار می دارد:از نی محمد تیموری بسیار لذت می برم او خوب وزیبا می نوازد.

وقتی از او درباره نوازندگی برادرزاده اش (علی داروغه) می پرسم می گوید: کار علی نیزخوب وحرفه ای است اما از او خواسته ام در کنار کار با ارگ وآلات موسیقی جدید ، به موسیقی اصیل و محلی سه قلعه یعنی جکه نیز توجه ویژه ای بنماید.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۱۲
محمدحسین اشرف زاده

فرزند:ابراهیم

تولد: 1293(سه قلعه)

مرگ مادر:دردهمین روز تولد

میزان سواد: خواندن ونوشتن

سمت اصلی: مکتب دار سه قلعه(50 سال آموزش قرآن)

شغل های جانبی: لحاف دوزی - دعانویسی

شادروان عباس آراسته مقدم (استهوی سابق) پس از فوت مادر در اولین روزهای حیات، توسط همسردوم مرحوم ابراهیم استهو (مرحومه ماشرف) رشدوپرورش یافت وپس از طی خدمت سربازی ،برای کار روانه مشهد مقدس گردید اما چندان نتیجه ای نگرفت وبه توصیه بزرگان فامیل روانه سه قلعه گردید ودر محضر برادرش مرحوم غلامحسین استهو (ارشادی) هنر لحاف دوزی را فراگرفت.

وی پس ازآن ازدواج نمود ولی متاسفانه صاحب فرزند نشد و بنابه علاقه قلبی وهمچنین توصیه بزرگترها،پس از فوت مکتب دار قدیمی سه قلعه"مرحوم سید رضا"موفق به دایرکردن دومین مکتب خانه سه قلعه  درمنزل خویش گردید و طی 50 سال به دختران وپسران آن روزهای سه قلعه قرآن را به شایستگی آموخت که بخش عمده ای از مردان وزنان امروزی سه قلعه ، روزگاری شاگرد مکتب خانه این معلم بزرگ قرآن بوده اند.

آن مرحوم پس از سالها آموزش قرآن،ذاکری اهل بیت وگفتن اذان در مسجد قلعه ،در مورخه 74/9/10بدرود حیات گفت ودرقبرستان سه قلعه آرمید.

بر روی سنگ مزار وی این اشعار به چشم می خورد:

                     خوشا آنان که زین ویرانه رفتند                  به سوی حق، از این غم خانه رفتند

                           خوشا آنان که با تعلیم قرآن                   از این دنیای پرافسانه رفتند

همسر وی نیز در 2 سال بعد یعنی درسال 1376 بدرود حیات گفت.

*********

ثبت نام در مکتب خانه سه قلعه:

سن:از 6 سالگی (دختروپسر)

شهریه:20 تک تومانی به همراه یک بشقاب نقل 

وسایل لازم:زیر انداز - تنگ آب - عم جزء

برنامه روزانه مکتب:

- آغاز آموزش قرآن

- صرف ناشتا(صبحانه)

- ادامه فراگیری قرآن ،صفحه به صفحه و بانظارت مستمر آخوندعباس

- راحت باش (حدود 10 صبح)

- ادامه فراگیری قرآن

- اقامه نماز جماعت

- مراجعت به منزل واستراحت از 11/30تا 13/30

- ادامه آموزش قرآن در نوبت عصر از ساعت  14 تا 17

ابزار تنبیه:خرگز - فلک - هاجیدکنک 

ویژه برنامه ها:

شادروان عباس آراسته مقدم ضمن توجه کامل به آموزش و رعایت نظم وبهداشت ، در صبح شنبه هرهفته به نظافت ظاهری وناخن بچه ها رسیدگی می کرد و درعصر پنجشنبه ضمن نظارت بر پرسش و مرور آموخته های هفته(پی سبقو ،توسط سرخلیفه )، بر استحمام بچه ها در روزجمعه تاکید می کرد و با قرائت سوره های یس ، الرحمن ، جمعه وزمزمه اشعاری همانند:

                    گرنگهدار من آن است که من می دانم      شیشه را دربغل سنگ نگه می دارد

به فعالیت هفتگی مکتب خانه پایان می داد.

چندنکته:

- به منظور برقراری نظم بیشتر درمحیط مکتب خانه ،آخوند درهمان ابتدای امر، یکی از بچه ها را به عنوان سرخلیفه(مبصر)منصوب می کرد. سرخلیفه پیش نماز مکتب خانه نیز بود.

- به محض فراگیری سوره عم یتسائلون ، نو آموز موظف به گرفتن طبقی (عیدی) ازعمه خویش بود.البته سوره هائی مثل یس والرحمن نیز طبقی داشت.

- پس از آموزش عم جزء(جزء30 قرآن) طبق حروف ابجد،نوآموز موظف به تهیه قرآن کامل می گردید و آخوند 29 جزء دیگر را از روی قرآن کامل به وی آموزش می داد وپس از آن صدکلیمه (مجموعه سخنان علی .ع.) و اشعار حافظ شیرازی به نوآموز آموزش داده می شد.

- دراین مکتب خانه جهت تعیین زمان شروع وپایان فعالیت های مختلف همانند تعطیلی،صبحانه، راحت باش و...ساعت وجود نداشت وبا کمک سایه نورخورشید آغاز وپایان هرفعالیتی مشخص می شد.

- از آن جا که آموزش در مکتب خانه ها بسیارجدی ،خشک ورسمی بود و علاوه بر آن ،مکتب دار حمایت جدی خانواده ها را نیز به همراه داشت(همان مثل معروف:گوشتش از شما -  استخوانش ازما!) گاهی اوقات  آن چنان عرصه بر نو آموزان تنگ می آمد که به ناچار اشعاری نامناسب را برای مکتب دار(آخوند) می سرودند که حقیربه رسم ادب دراینجا از ذکر آنها خود داری می کنم وفقط به عنوان نمونه یکی از اشعار مرسوم آن زمان را درباره اهمیت طبقی ذکر می کنم:

                  ویل لکل    دو مشت پل     اگر نداری قرض کن     خونه آخوند را پر گاورس کن

- علاوه بر این معلم قرآن (شادروان عباس آراسته مقدم )،همزمان مرحوم بی بی فضه نیز به امر آموزش قرآن زنان و دختران درسه قلعه می پرداخت که در مجالی دیگر زندگی این بانوی عفیفه سیده را نیزبه اتفاق ورق خواهیم زد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۴۲
محمدحسین اشرف زاده

تغییر مأموریت ها(صدورابلاغ) در وزارت بهداری:

آقای دکتر احمد آلا به سمت رئیس بهداری میاندوآب برگزیده شد.

آقای دکتر محمدتقی رفیعی‌زاده رئیس بهداری شهرداری میانه به سمت رئیس بهداری خلخال بر گزیده شد.

آقای مسیح‌الله سپهری قمشه به سمت داروساز بیمارستان شهرضا.

بانو مطلق‌نژاد به سمت مامای بیمارستان نجف‌آباد اصفهان.

آقای دکتر سید یوسف نبوی به سمت معاون بهداری دزفول.

بانو ایراندخت امیر نیرومند به سمت مامای بیمارستان خورشید اصفهان

آقای دکتر علی رشدی رئیس بهداری بندر جاسک به سمت پزشک بهداری برازجان برگزیده شد.

آقای دکتر ضیاء‌الله اشرافی پزشک بهداری برازجان به سمت معاون بوشهر برگزیده شد.

آقای دکتر علی حسامی رئیس بهداری فردوس به سمت ریاست بهداری شهرداری مشهد برگزیده شد.

آقای دکتر احمد سالاری رئیس بهداری شهرداری مشهد به سمت معاونت بهداری استان پنجم.

آقای عزیزالله وهاب‌زاده به سمت داروساز بهداری استان پنجم.

منبع :کتابخانه موزه و مرکزاسنادمجلس شورای اسلامی (شماره ۱۳۸۹۳ تاریخ 1324/9/27)


منبع:روزنامه خراسان (آذر ماه 1328)


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۲۹
محمدحسین اشرف زاده

 تولد:1299(سه قلعه)

سیرتحصیلی :ابتدائی در فردوس .دبیرستان درمشهد.از دیپلم تامقطع کارشناسسی ارشد در تهران

آخرین مدرک تحصیلی:کارشناسی ارشد حقوق (دانشگاه تهران)

شغل:وکیل . قاضی . بازپرس

همسر: پروین دولتی (با اصالت مشهدی)با تحصیلات کارشناسی ارشد.بازنشسته آموزش وپرورش.تولد:1312

فرزندان:

احمد (1330):دکترای تخصصی معماری ومرمت بناهای تاریخی

سعید:(1336):کارشناسی ارشد کامپیوتر

رویا:(1341)کارشناسی ارشد پرستاری تخصصی

شادروان قدرت الله حسامی دراوایل انقلاب کاندید انتخابات مجلس شورای اسلامی در حوزه انتخابیه فردوس

وطبس شد ولی به مجلس راه نیافت.

وی دراواخر عمر به دلیل عارضه قلبی جهت مداوا از محضرپزشکان متعدد داخلی وخارجی بهره برد اما چندان

موثرواقع نشد ودرنهایت در سال 1383 درکشورکانادا بدرود حیات گفت ودرهمین کشوربه خاک سپرده شد.

ازجمله خدمات ارزنده وی کمک به تاسیس "بنیاد حسام سه قلعه "باهدف کمک به مردم ،دانش آموزان

ودانشجویان محروم این دیار می باشد.



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۲۴
محمدحسین اشرف زاده

                       شهید محمد وجدانی 

                             شهید سید محمد شعفی 

                                     شهید علی زینلی 

                                             شهید اسماعیل کفشی 

                                                      شهید علی اصغراخوت 

                                                              شهید حسین ایازی 

                                                                   شهید عباس رحمانی پور

                                                                           شهید تقی شریف زاده

                                                                                  شهید غلامحسین برازنده

                                                                                            شهید عبدالله حسینیان

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۲۳
محمدحسین اشرف زاده

تولد:سه قلعه(1324)

فرزند:حاج علی

تحصیلات ابتدائی:سه قلعه.فردوس

تحصیلات متوسطه:مشهد وسپس ورود به دانشگاه و کار درمرکز آمارایران و آن گاه اشتغال در یک شرکت

مهندسی مشاور به عنوان سرپرست قسمت کامپیوتر

کارشناسی ارشد:1355 در رشته مدیریت

عزیمت به خارج جهت ادامه تحصیل:1364،کشورفرانسه واخذ مدرک دکترای مدیریت وسیستم های اطلاعاتی

مهاجرت به کانادا:1366و اشتغال به کار در شرکت آی پی ام

استخدام در بانک اسکوشیا:1367

دکترمحمود جهانی هم اکنون مدیر قسمت کارت های اعتباری بانک اسکوشیای کانادامی باشد.وی علاوه برکار

دربانک ازسال 1369 تدریس در دانشگاه را آغازنمود و هم اکنون در دانشگاه های تورنتو ورایرسون ،کامپیوتر

ومدیریت پروژه را تدریس می کند.وی کتابی با عنوان آنالیزسیستم ها به زبان انگلیسی برای تدریس دردانشگاه

تورنتو منتشرکرد وسپس کتاب تجزیه وتحلیل نظام های اطلاعاتی را به زبان فارسی از طریق دانشگاه علامه

طباطبائی تهران درسال 1376 منتشرنمود.

وی از همسرایرانی خویش دو فرزند دارد.داراب با مدرک کارشناسی ارشد که در یک شرکت مهندسی در

تورنتوی کانادا به کارمشغول است و دلارام که در ونکوورکانادا به امر وکالت اشتغال دارد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۱۴
محمدحسین اشرف زاده